×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

زندگی آینه ای بیش نبود

 

 

زندگی آینه ای بیش نبود

 

 

که در آن صورت خود را دیدم

 

 

من درون آینه مثل گل خندیدم

 

 

مثل پر رقصیدم، مثل دل لرزیدم

 

 

زندگی راه درازیست که من، از درون آینه، قصه هایش دیدم

 

 

من در آن راه دراز،چشمه هایی دیدم

 

 

نهرها، باغها، کوههایی دیدم

 

 

من در آن راه دراز، صحرایی دیدم

 

 

خشکی، قحطی، دره هایی دیدم

 

 

من به امید بهار، برف هایی دیدم

 

 

در پی پاییزش، فصل هایی دیدم،من درون آینه، همدلی را دیدم

 

 

آرزو، ماندن، روییدنی را دیدم

 

 

من درون آینه، بد دلی را دیدم

 

 

یاس، رفتن،پژمردگی را دیدم

 

 

من درون آینه، خوِیشتن را دیدم

 

 

غافل از خوبی، بدی، آشنایی دیدم

 

 

آشنایی که در آن راه دراز

 

 

از من و آینه زمن دورتر است

 

 

آشنایی که به همراه زمان، از خود و عکس خودش پیرتر است

 

 

زندگی آینه ای بیش نبود

جمعه 1 بهمن 1389 - 10:17:06 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم